طلوع

محفل جهاد فکری
سرآغاز

روزنوشت جمعی طلوع محفل جهاد فکری چند طلبه و دانشجوی متعهد به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) است. در این مجال، با سرمشق گرفتن از مکتب امام خمینی(ره) جهاد فکری خود را در رکاب حضرت آیت الله خامنه‌ای پیگیری خواهیم کرد.

طبقه بندی موضوعی

۲۵ مطلب با موضوع «فرهنگ و جامعه» ثبت شده است

زندگی مؤمنانه

مسعود معینی پور

شاید بتوان فلسفه ارسال رسل، انزال کتب و اعطای ولایت به معصومان بعد از پیامبر خاتم را در یک کلام خلاصه کرد و آن، ارائه مدل زندگی مؤمنانه ذیل حکومت خداست. دین، منشور زندگی مؤمنانه است و پیامبران و اهل بیت پیامبر خاتم، الگوی عملی زندگی مؤمناناند.

زندگی مؤمنانه را شاید بتوان به عنوان جایگزین سبک زندگی به کار برد وابعاد مختلف آن را برای جایگزینی به جای سبک زندگی واکاوی کرد.

زمانی که انسان خود بسنده به این نتیجه رسید آن منشور و این الگوها دست و پا گیر اویند، تصمیم گرفت دایره مأذونات را از بین ببرد و تمام مقدورات و بلکه هواهای خود را در این عالم به فعلیت برساند.

پس برای تمام ساحات زندگی انسان جدید و براساس هواها و غرایز او محصولات متنوع تولید کردند و میکنند؛ محصولاتی که نهایت لذت را در این عالم برای انسان محقق می‌کند و اختیار انسان را در حداکثر خود به فعلیت می‌رساند.

تفکر بر ساخته از تحول غرب مدرن برای ساختن تمدن نو، به باز آفرینی انسانی جدید مبتنی بر مبانی و منابع و روشهای جدید پرداخت وبرای نیل به این مقصود برای تمام ساحات زندگی انسان برنامه ارائه داد؛در حوزه بینشها ،گرایشهای و رفتارهای او ، و این شد همان lifestyle معروف. از سوی دیگر و برای اینکه سیطره خود را بر عالم بگستراند و دنیا را مسخر این انسان جدید کند ، سبک و سیاق بینشی و گرایشی و رفتاری خود را د رقالبهای مختلف و با رعایت اقتضائات اقلیمی و فرهنگی وتربیتی به تمام دنیا صادر کرد.

در این میان اما عده ای میخواهند دین را برپا دارند و ذیل حکومت خدا زندگی کنند. آنان قائلند که عقلانیت انسان ما دام که به منبع وحی متصل نباشد قابلیت تشخیص مصالح و مفاسد را ندارد و راه کمال و پیشرفت او را نیل به سوی غایت قصوی الهی میدانند. ادعایشان این است که زندگی مومنانه آنان میتواند همزمان سعادت دنیا و آخرت را برایشان فراهم کن؛ سعادت حقیقی و پنداری را. اما در بسیاری از موارد و در پاسخگویی به بسیاری از نیاز های انسان از رائه راهکارهای این دنیایی که آخرت را هم تامین کند ، ضعف دارد. این جمع، راه را در زندگی مومنانه ذیل سلوک اهل بیت میدانند تا این امکان را داشته باشند که به مدلی از زندگی مومنانه دسترسی داشته باشند که میتواند سعادت دنیا و آخرت آنها را تامین کند و در برابر رقبای دنیای مدرن قابل رقابت و ارائه باشد.

زندگی مومنانه ذیل سلوک اهل بیت این قابلیت و مزیت را برای رقابت ایجاد میکند؛

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۲ ، ۲۲:۱۱

اعلام مخالفت با الزام حکومتی حجاب و دفاع از آنچه «حجاب اختیاری» نامیده می­شود، در سالهای اخیر منحصر به مخالفان اصل حجاب و جریانات سکولار غیر دینی نبوده است. در مواردی برخی از کسانی که برای خود هویت دینی قائل اند و در حوزۀ شخصی به احکام دین التزام دارند نیز در سلک همراهان چنین ایده­هایی دیده می­شوند. طبعاً چنین افرادی در جهت توجیه و تقویت این موضع خود رو به توجیهات و شبه استدلالات درون دینی می­آورند و تلاش می­کنند که محملی دینی برای چیزی که بدان تمایل دارند بیابند. چنین چیزی خواه صادقانه و به تصور رها ساختن دین و دینداری از موضع اتهام «محدود کردن آزادی­های فردی» باشد و خواه ابزارگرایانه در جهت تقویت موضعی غیر دینی با شبه استدلالات دینی، اقتضائات خاص خود را دارد و نمی­توان به همان صورت که با استدلالات برون دینی در مقابل حجاب تعامل می­شود، با این گونه دلیل تراشی­ها نیز مواجه شد.

البته چنین توجیهاتی خود انواع گوناگون دارند و از مباحث تاریخی و شبه فقهی گرفته تا دلیل­تراشی­های ظاهراً مبتنی بر "عقل سلیم"  را در بر می­گیرند. در این مجال ما در حاشیه چند شیوۀ استدلال عمومی و نسبتاً رایج برای توجیه به اصطلاح- «حجاب اختیاری» به ملاحظاتی انتقادی بسنده می­کنیم و ورود به همۀ موارد طبعاً نیازمند بضاعت و مجالی فراتر از این است.

۱۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۲ ، ۱۰:۵۵

آیین سازی در عزاداری

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی

اقامه مجالس عزا برای مصائب سیدالشهداء(ع)، سنتی است که درپی واقعه عاشورا به اشاره اهل بیت(ع) و الگوسازی ایشان پایه‌گذار شد. پیش از عاشورا روابتی که بر اقامه مجالس سوگواری در عزای نبی اکرم(ص)، امیرالمومنین(ع) یا فاطمه زهرا(س) دلالت داشته باشد، در دست نیست. البته درباره برخی از امامان متاخر از اباعبدالله(ع) روایاتی در دست داریم که بر عزاداری سالیانه ایشان تا مدتی مشخص پس از وفات شان دلالت دارد.

فاجعه عاشورا به جهت برخورداری از ظرفیت‌های عاطفی و حماسی، مجال سامان‌یافتن فراگیرترین آیین عزاداری را فراهم آورده است. به تبع این آیین، آداب و سنن عزاداری در میان محبان اهل‌بیت(ع) تقویت شده و نهادهای متناسب با خود را پدید آورده است. هیئات عزاداری، شعر آیینی، مداحی و ... برخی از نهادهای اجتماعی است که برآمده از سنت عزاداری سیدالشهداء(ع) اند.

 امروز در جامعه شیعی ایران با فراگرد جدیدی مواجه هستیم که در آن نهادهای عزاداری به کانون سنت‌سازی برای مراسم سوگواری بدل شده اند. در واقع به جای آنکه هیئات، مداحان و واعظان براساس هدایت ائمه معصومین(ع) آیین‌های عزاداری را برپا نمایند، تبدیل به عاملان طرحریزی موسم‌های های عزاداری نوین شده اند. با توجه به ظرفیت اجتماعی فراوانی که در این اقشار فراهم آمده، توانایی جریان سازی شان قابل توجه است.از همین رو می‌توانند بدون آنکه برای رفتارهای‌شان دلایل کافی ارائه نمایند، سنت‌های اجتماعی را ایجاد نمایند یا در آنها تغییر دهند.

آنچه در سالیان اخیر به عنوان ایام عزاداری محسنیه رواج یافته نمونه‌ای از سنت‌سازی سلیقه‌ایِ کانون‌های عزاداری است. به لحاظ تاریخی وقوع رفتارهای خشن و ظالمانه از سوی غاصبان ولایت امیرالمومین(ع) پس از رحلت نبی اکرم(ص) قابل انکار نیست. عظمت این مصیبت و آسیبی که به مسیر هدایت الهی وارد ساخته از دایره فهم و تقدیر ما بیرون است.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۲:۴۹

ما و علوم انسانی

فرشاد مهدی‌پور

بنجامین فرانکلین، از بنیان‌گذاران آمریکای جدید، جمله‌ای دارد به سال 1789 که گفته است: «در این جهان، هیچ چیزی را نمی‌توان قطعی دانست، جز مرگ و مالیات». این گزاره را می‌توان از دو بعد هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی مورد بحث و بررسی قرار داد و راه‌هایی در آن جُست برای فهم مساله «ما».

او در جهانی می‌زید که عدم قطعیت‌ها در آن دائمی است؛ بدون هیچ شک و شبهه‌ای، کم‌ترین ثبات (و رفته‌رفته تعادلی) در میان نیست و نمی‌شود پا را روی هیچ سنگی گذاشت و وجودش را قطعی گرفت و عالم را از آن‌جا فهمید. عالمی که او در آن است، از آن‌جایی‌که فاقد قطعیت است دارای اصلی‌ترین ویژگی مدرنیته به‌شمار می‌رود؛ ورای این بُعد، روی‌کرد معرفت‌شناختی نهفته در این سخن هم قابل توجه است، آن بخشی که «مالیات» را هم‌سان و هم‌اندازه «مرگ»، دارای وجود و عینیت و حقیقت می‌داند و رهایی از آن‌را ناممکن. به دیگر سخن، زیستن در عالمِ جدید، بدون درک جای‌گاه مرگ و مالیات شدنی نیست و همین کردار و رویه گفتمانی است که امکان انقیاد سوژه‌ها را فراهم آورده و آن‌را عملی ساخته است.

فرانکلین و فوکو

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۲ ، ۰۹:۱۲

با روضه زنده هستیم*

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی

"الحمدلله علی عظیم رزیتی" فراز پایانی زیارت عاشورا سپاسگزاری خاضعانه به درگاه الهی برای توفیق عزاداری بزرگ است. سراسر این زیارت نیز تولی اهل بیت(ع) و تبری از اعداءشان را وسیله سلوک و تقرب می‌شمارد. به برکت انقلاب اسلامی فرهنگ عزاداری اباعبدالله در جامعه ایران ارتقاء یافت، هر چند که امروز از اوج آن فرهنگ که در سال 57 نمودار شد فاصله گرفته ایم، اما آثار فرهنگ ظلم‌ستیز و رهایی‌بخش عزاداری‌های 1357 همچنان باقی است. پس از گذشت سالیان متمادی از راه‌پیمایی‌های انقلابی محرم 1357، ظرفیت اجتماعی و سیاسی عزاداری اباعبدالله(ع) در  9 دی 1388 باردیگر نمایان شد و نسیم رحمت حسینی آتش فتنه را افسرده ساخت.

در برابر این روند رو به رشد در عزاداری اباعبدالله، دو جریان مخالف نمودار شده است. این دو جریان از دو سوی مخالف بر محوریت و مرکزیت این آیین رکنی مکتب اهل‌بیت(ع) آسیب می‌رسانند. جریان اول که بیشتر از سوی مدعیان تجدد و علم نمایندگی می‌شود، عزاداری اباعبدالله(ع) در ماه‌های محرم و صفر را عامل دل‌مردگی و افسردگی جامعه می‌انگارد. جریان دوم نیز به تازگی در رسمی بی‌پایه، عزاداری ایام محسنیه را به عنوان متمم این دو ماه پیگیری می‌‎نماید. روی سخن در این نوشتار با جریان اول است و ان‌شاء الله در نخستین فرصت به بررسی اصالت عزاداری ایام محسنیه نیز خواهم پرداخت.

انا قتیل العبرة

آنچه در ظاهر عزاداری سیدالشهداء(ع) نمودار می‌شود، حزن و گریه است. طبیعت آدمی نیز از اینکه خاطرات ناگوار‌اش را تداعی نماید و به یاد انها گریه کند گریزان است. همین امر موجب شده، حلقه‌های اجتماعی و رسانه‌ای تجدد و روشنفکری جسارت یابند و عزاداری و گریه بر مصائب سیدالشداء(ع) را عامل افسردگی جامعه ایرانی قلمداد کنند.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۲ ، ۰۵:۲۴

روز خدا

سجاد صفار هرندی

این فقط جمعیت عظیم و به تعبیری بی­سابقه (پس از اجتماعات تاسوعا و عاشورای سال 57) نیست که راهپیمایی نُه دی را از اجتماعات مشابه آن مثل راهپیمایی­های سالگرد 22 بهمن یا روز قدس جدا می­کند. حتی خودجوشی و خلاقیتی که حاضران در ساخت شعارها و نشانه­های آن روز به کار برده بودند، نیز اصلی­ترین تمایز نیست. این خود نشانه و ظهور تمایز مهم دیگری است که در این نوشته کوتاه سعی دارم به آن بپردازم. خلاصه کلام را می­توان اینگونه فشرده ساخت: راهپیمایی­هایی از قبیل 22 بهمن و روز قدس چیزی از جنس مناسک هستند، ولی نه دی چیزی از جنسی متفاوت است. نه دی حضور/دیدار است.

جامعه شناسی خوانده­ها شاید زود بو ببرند که چنین تفکیکی تبار دورکیمی دارد. دورکیم در «صور بنیادین حیات دینی» از این صحبت می­کند که افراد در فعالیت­هایمشترک و گردهمایی­های جمعی و فعل و انفعالات هیجانی و روحی آن، به تجربۀ جدیدی نائل می­شوند. در این تجربه، حضور چیزی یا هستی­ای که فراتر از افراد و مسلط و قاهر بر آنهاست، درک یا به تعبیر بهتر وجدان می­شود. اما این هستی برتر و متمایز جز آنکه قاهر و مسلط است، شوق انگیز هم هست. افراد از خلال دیدار آن به تجربه­ای دست می­یابند که کیفیتی یکسر متفاوت از همه آن چیزهایی دارد که به ساحت حیات روزمره مرتبط است. با این حال چیزی است که خود را در بالاترین سطح هستی­شان متعلق به آن می­بینند. چنین دیدار و تجربۀ شوق انگیز و بهجت افزایی شایستۀ آن است که تداوم یابد. به همین رو، مناسک به وجود می­آید تا آن را تداوم بخشد. امّا ناگزیر است که در مناسک فقط رشحه­ای از آن تجربۀ حضور و دیدار بهجت آفرین تداوم یابد و بخش قابل اعتنایی از آن از دست برود. چرا که مناسک هم ناگزیر مماس با زندگی روزمره است. این البته چیزی از اهمیت مناسک کم نمی­کند و شأن آن را تخفیف نمی­دهد. چرا که در هر حال امتداد هویت جمعی منوط به مناسک است و مناسک بازتولید خفیف شده­ای از آن تجربۀ اولیه در امتداد زندگی روزمره است. 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۲ ، ۱۹:۲۹

زیارت اربعین ، آیین میان فرهنگی شیعه

سیدفرید حاج‏‌سیدجوادی

بنابر روایت امام حسن عسکری علیه السلام زیارت اباعبدالله در اربعین در کنار چهار رفتار دیگر، از نشانه های مومن محسوب شده است. این 5 نشانه همگی از ویژگی‌های تمایز بخشی برخوردارند، و مجموعه‌ی آنها نمادهای هویتی مکتب اهل بیت(ع) به شمار می‌روند. اما در میان این نشانه‌ها زیارت اربعین از ویژگی ممتازی برخوردار است که در سالیان اخیر بیشتر نمایان شده است.  چهار نشانه دیگر یعنی فرائض و نوافل یومیه، انگشتر به دست راست کردن، بسم الله را بلند گفتن و سجده بر خاک، از ظرفیت سامان‌دهی یک آیین اجتماعی برخوردار نیستند. در این میان زیارت سیدالشهداء در روز اربعین به جهت تمرکز مکانی و زمانی، زمینه‎ساز شکل گیری یک آیین اجتماعی شده است.

این ظرفیت تا پیش از محدودیت‌های حکومت بعثی، در قالب شکل گیری دسته‌ها و هیئات عزاداری عشایر و شیعیان ساکن در بلاد و قرای اطراف کربلا و نجف و رهسپار شدن‌شان به سوی کربلا سامان یافته بود. وقفه چند دهه ساله این آیین در دوران حکومت حزب بعث، همزمان با دوران گسترش مراودات فراملی و تسهیل و توسعه سفرهای زیارتی بود. پس از پایان محدودیت‌ها، با تاخیری چند ساله این نشانه مکتب اهل بیت علیهم اسلام فرصت یافت تا به یکی از گسترده‌ترین تجمعات بشری تبدیل شود. شناسایی و فهم ابعاد معنوی این آیین نیازمند مجال واسعی است، اما در این یادداشت تنها به چند ویژگی و ملاحظه در این باره بسنده می‌شود:

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۲۲:۱۸

دولت و تصدی‌گری فرهنگ

فرشاد مهدی‌پور

مردمی‌سازی فرهنگ، ترکیب خوش‌آیند و دلنشینی است؛ از آن شعارهای پربسامدی که در تکرارش تفاوتی میان چهره‌های اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نیست، البته با برداشت‌ها و تعاریف مختلف.

این عبارت یا مفهوم را لااقل می‌توان به‌ دو شکل عمده خواند و نوشت و فهمید: مردمی‌سازی یا مردمی‌شدن فرهنگ؛ صرف‌نظر از آن‌که فرهنگ چیست و عرض و طول آن کجاست و چه میزانش شامل هنرها و آداب و رسوم و دیگر ظهورات مادی می‌شود و کدام‌ها مربوط به بنیان‌ها و هنجارها و ارزش‌های غیرمادی است، صحبت بر سر عاملیت و فاعلیت این ارتباط‌گیری میان فرهنگ و مردم است.

اگر مردمی‌کردن فرهنگ در میان باشد، یعنی چیزی از مبنای ساختن، بناکردن، عمارت‌کردن، برآوردن، پی‌افکندن و بن‌افکندن، یعنی قوه قاهره و توانایی وجود دارد که بنا دارد و مهم‌تر از آن، می‌تواند فرهنگ را مردمی کند و اگر مردمی‌شدن فرهنگ، یعنی گشتن، گردیدن، صیرورت، از حالی به حالی درآمدن و مبدل شدن که در همه آن‌ها، فاعل در مجهولیت قرار دارد و غیرشناساست؛ امری که البته در درونِ خود، نهاد و فاعل بودگی «مردم» را احتمالا مد نظر قرار داده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۰۸:۱۹

در میانه تلاش های دولتیان برای کم کردن حیطه مداخله دولت در امر فرهنگ، رهبر انقلاب  ورود دقیق تر، هوشمندانه و با تلاش بیشتر در حوزه فرهنگ را از شورای عالی انقلاب فرهنگی درخواست کردند.  اما این مسأله چه راه حل نظری دارد؟ حدود مداخله چیست؟ مهم تر و مقدم  بر این پرسش، مبنای مداخله دولت در امر مردم کدام است؟ روشن است که این پرسش که صبغه  فلسفی دارد صدها سال محل نزاع فیلسوفان و در قرون اخیر، محل بحث فیلسوفان سیاسی، اقتصاددانان و ... بوده است.

اما مسأله زمانی خاص تر می شود که مسأله در نسبت با حکومت امروز ایران تعریف شود. جایی که حل و فصل تئوریک هر مسأله مرتبط با حکومت و نحوه اجرای آن و نتایج آن، خواسته یا ناخواسته، درست یا غلط به حساب ویژگی خاص حکومت ما، یعنی ابتنای آن بر دین اسلام، نوشته می شود.

مبنای مداخله دولت به ویژه در فرهنگ حداقل از جهت نظری برای دولت های سکولار ابهام کمتری دارد. (اینجا را ببینید). اما مسأله ما، از نگاه «مرجعیت دین» تعریف می شود. همان عنصر کلیدی که با حذف آن گام مهمی در تکوین تمدن کنونی غرب برداشته شده است؛ با همه منازعات معرفتی و ساختاری و اجرایی آن.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۷:۲۴

اظهارات اخیر عالیجناب حسن روحانی دربارۀ مسألۀ ممیزی و نظارت فرهنگی شایستۀ توجه و تأمل جدی است. گاهی گفته ­می­شود که شیوۀ اعمال ممیزی بر محصولات فرهنگی (از قبیل کتاب و فیلم و ...) در سال­های اخیر یا هر دوره دیگری نامناسب بوده است. مثلاً سخت­گیرانه یا سلیقه­ای یا بی ضابطه و امثال اینها بوده است. چنین ادعایی باید ناظر به مصادیق و موارد مشخص مدلل گردد و آنگاه می­تواند دلایل له و علیه آن مورد ارزیابی قرار گیرد. اما آنچه توسط رئیس جمهور محترم مطرح شد چنین چیزی نبود. رئیس جمهور یحتمل بدون اینکه به ابعاد و لوازم سخن خود متذکر باشد، اصل لزوم ممیزی و نظارت را مورد تردید قرار داد. طبیعتاً همواره مهمترین پناهگاه برای طرح چنین ادعایی "مردم" و "شعور مردم" است. اینکه مردم خودشان می­فهمند و بنا به تجربه در نهایت محصول فرهنگی که مناسب نباشد را پس می­زنند و ...

چنین نگاهی نسبت به حدود دخالت دولت در فرهنگ که در واقع برآمده از ایدۀ لیبرالی «دولت بیطرف» است، به رغم ظاهر شیک و جذابش برای "روحانیِ رئیس جمهور"، مبادی و نتایجی دارد که نمی­تواند برای یک "رئیس جمهور روحانی" مقبول و پذیرفته باشد. گفته اند لیبرالیسم ایدئولوژی بازار است و از این حیث برای دولتی که به طنز «کمیته اجرایی اتاق بازرگانی» نامیده شده، چندان عجیب نیست که با وصف لیبرال بودن مورد توصیف قرار گیرد. اما وقتی همین منطق بازاری به عرصۀ فرهنگ نیز تسری یافته و از زبان یک روحانی تکرار می­شود، جای تعجب و تأسف است.

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۲۰:۴۷

سایر مطالب